رضارضا، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

گل زندگی من

جشن 7سین

1389/12/24 19:51
نویسنده : الهه
428 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز تو خانه فرهنگ آریا (جایی که رضا کلاس میره)جشن ۷سین بود

ازقبل ثبت نامت کرده بودم ولی دیروز زیاد دوست نداشتی بری خلاصه باهزار جور حرف و داستان بردمت. رفتی تو سالن ولی صندلیت رو گذاشتی دم در که بایه سر برگردوندن منو ببینی.

بچه ها دعای تحویل سال رو خوندن تو هم دستهای کوچولوت رو بردی بالا و به جای دعا صلوات فرستادی.

همینکه آقای بختیار زاده شروع کرد به ارگ زدن اومدی بیرون گفتی بریم خونه .

با یه شکلات راضیت کردم برگردی سر کلاس خلاصه از ساعت ۱۰ تا ۱:۳۰که نهارخوردی چند باری ساز رفتن زدی ولی آخراش انقدر به وجد اومده بودی که رفتی آهنگ درخواستی دادی و گفتی برات نازنین ناز نکن بزنن.خودت هم کلی بپر بپر کردی یعنی رقصیدی .بعد هم بهت یه یادگاری دادن که برات نگه میدارم انشاالله رفتی خونه خودت ببری .بهت خیلی خوش گذشت منم همین رو میخواستم ولی من پاهام دیگه نا نداشت چون تمام مدت پشت در اتاقتون وایستاده بودم تا تو با خیال راحت شادی کنی .

امیدوارم همیشه لبهای خوشگلت خندون باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان طاهره
24 اسفند 89 23:40
همیشه شاد و سلامت باشید. مامان فداکار به شما میگن. خوشحال میشم به ما هم سری بزنید.
مامان مريم
27 اسفند 89 10:17
پيشاپيش سال نو مبارک.انشالله سال خوبي داشته باشين.راستي به وب تجربيات مادرانه سر بزن.هم اينجا تو پيوندهاست.....توش تزيين سفره هفت سين و دکوراسيون اتاف کودک هستش حيفم اومد تو وب نذارم. وب و تازه درست کردم
سودابه
12 فروردین 90 20:33
سلام دختر کوچولوی من تقریبا هم سن و سال پسر کوچولوی شماست. خوشحال میشم به دلیل نزدیکی سنس بچه هامون با هم بیشتر آشنا بشیم.